انواع خواندنيهاي سرگرمكننده :
1ـ خواندنيهاي مسافرت
كتاب مسافرت، ازخواندنيهايي است كه بيشاز هر چيز به آنبياعتنايي ميشود. گاه مسافر، كتابي را از كتابفروشي محل حركتميخرد كه يك كتاب درجه پنجم و ششم است. هر چه باشد و هر چه بهدستش برسد.
آلدوس هاكسلي ـ دانشمند انگليسي ـ ميگويد: «ويژگيهاي اصلي يككتاب خوب ـ از آن نوع كه بتوان در هر جا آن را گشود ـ اين است كه مطالب كوتاهو در عين حال جامعي داشته باشد و بتوان در زمان كوتاهي از آن استفاده كرد. كتابيكه دقت مداوم و زحمت فكري طولاني ميطلبد، در سفر بيفايده است؛ زيرا،اوقات فراغت در مسافرت كوتاه و با خستگي جسمي همراه است. فكر پريشان استو نميتواند تلاش دراز مدت را تاب آورد.» هاكسلي، نمونههايي مانند امثال وحكم، كلمات قصار، دائره المعارفهاي جيبي و منتخب اشعار را نامميبرد رُمان نيز از خواندنيهاي سفر است كه در قسمت «رمان» دربارهيآن خواهيم نوشت.
2ـ رُمان
مهمترين نكته در خواندن رمان، «انتخاب» آن است. رمان خوب، با آنكه قصهاي بيش نيست، ميتواند دورنماهاي تازهاي در برابر ديدگان مابگشايد و ما را با برخي رموز زندگي آشنا سازد. خواننده، به همان آسانيكه ميتواند با خواندن رمان خوب، فكر خود را از ابعاد گوناگون بپروراند،ممكن است با خواندن رماني ديگر گمراه شود. درست است كه رمانهايبد، اغلب هم بد نوشته شدهاند (و همين نكته اصالت هنر و ادب راستين رانشان ميدهد)، اما گاهي از اوقات، ـ كه البته اندك هم نيست ـ اين ميوهمرگبار، ظاهري دلنشين دارد. ما و ديگران بارها آن را چشيدهايم.
آدرين جانسن ميگويد:
«بار ديگر ميگويم از خواندن كتابهاي بد، بسان خوردن گوشت فاسددوري كنيد. كتابهاي بسياري هستند كه البته شاهكار ادبي به شمارنميآيند، اما دستكم ميتوانند سرگرمي مفيدي براي ما باشند. مافرصت داريم و ميخواهيم از كارها و افكار روزانه بگريزيم. بسيارخوب، ميخواهيم جاي اين اوقات فراغت را «پُر» كنيم؛ با خواندنكتابهايي كه حق زندگي ندارند، اين اوقات را «تهي»ترنسازيم.خواندن شرح يك حادثه صرفاًبهخاطرحادثه بودن يا رُمان عشقي بهخاطر مسايل عشقي! آيا به راستي ارزشمند است؟
رمانهايي هستند كه خواندن آنها كوشش فكري فراواني نميخواهد،اما مفيد هستند. اين كتابها، ميتوانند شما را به خوبي سرگرم كنند ودرعينحال تمايلات انساني يا زيباييهاي طبيعت را به شما بشناسانند.چرا بايد اوقات فراغت را با خواندن كتابهاي ميان تهي ـ كه برايفروش بالا و خواننده زود باور ـ نوشته شدهاند، مسموم سازيم؟»
3ـ شعر
از ميان انواع نوشتههاي ادبي، خواندن هيچكدام به اندازهي شعر،دشوار و پيچيده نيست. زيرا از طرفي طرز خواندن آن ارتباط كامل بهرابطهاي دارد كه بين خواننده و شعر برقرار ميشود و از طرفي ديگر،شعر نيز مانند موسيقي، ابزار بيان و تفسير ظريفترين مسايل فكرياست.
شعر بايد با صداي بلند خوانده شود. بلند خواندن باعث ميشود هماز موسيقاي كلامي آن لذت ببريم و هم آن صحنههاي شعري برايمانمجسم شوند. شاعر در حالت غيرقابل بياني قرار ميگيرد و هماره بيم آنرا دارد كه نتواند موضوع را چنان كه بايد مجسم كند. اگر مقصود شاعررا فوري در نمييابيم، نبايد نگران شويم. نبايد براي درك شعر هماناحساسي را داشته باشيم كه براي درك كتاب تاريخ داريم. دل براي خودمنطقي دارد كه «منطق» از آن بيزار است.
بد خواندن شعر و تأكيد نكردن بر واژگان مورد نظر و فرازها وفرودهاي شعر از نگاه شاعر، شعر را متلاشي ميكند. در اكثر مواقع، باآهنگ خواندن شعر، كار را خرابتر ميكند؛ زيرا اكثريت خوانندگان،سرمست از شهرت خويش در پي تأثير صدايشان بر شنونده هستند، نهدرست خواندن شعر.
پس بايد آهنگين خواندن شعر با درستخواني آن همراه باشد.
4ـ روزنامه
در تقسيمبندي خوانندگان، روزنامه خوانها در درجه پايينتري قرارميگيرند؛ حتي پايينتر از خوانندگان رمانهاي تفريحي. چنينخوانندهاي، معمولاً پرورش كافي نيافته است؛ اگر بگويد همهيروزنامهها را ميخواند تا بيطرفانه قضاوت كند، تجربه نشان داده استكه او سرانجام صاحب هيچ عقيدهاي نخواهد بود.
روزنامه، ابزاري است براي انتشار متناقضترين نظرها. البته،روزنامههايي هستند كه «صفحه» يا «صفحههايي» از مطالب خود را بهدرج موضوعات ارزشمند اختصاص ميدهند، اما نبايد روزنامههايبسياري را فراموش كرد كه تاآخرين حد امكان به رسواسازي و تهمت بهديگران ميپردازند.
روزنامه، به خاطر «روز»نامه بودن، معمولاً دربردارندهي مطالبيك بار مصرف است. ضعف ديگر مطبوعات، جنجال برانگيزي بهخاطر فروش بيشتر است. اين دو نقطه ضعف و نقاط ضعف ديگر، باعثكممايگي و ارزش اندك آنها شده است. پس كسي كه ميخواهدمطالعهاي جدي، ژرف و تحليلي از موضوعات داشته باشد، نبايد بيش ازحد براي مطالعهي روزنامه وقت بگذارد.